نانو
 
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
  • ردیاب ماشین
  • جلوپنجره اریو
  • اریو زوتی z300
  • جلو پنجره ایکس 60

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمی.پزشکی.فرهنگی و آدرس difficult.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 44
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 95
بازدید ماه : 95
بازدید کل : 15974
تعداد مطالب : 35
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

دریافت کد جملات شریعتی

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 44
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 95
بازدید ماه : 95
بازدید کل : 15974
تعداد مطالب : 35
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

علمی. پزشکی.فرهنگی.سیاسی.تاریخی




مکانیک کوانتومی شاخه‌ای بنیادی از فیزیک نظری است که در مقیاس اتمی و زیراتمی به جای مکانیک کلاسیک و الکترومغناطیس کلاسیک به کار می‌رود. مکانیک کوانتومی بنیادی‌تر از مکانیک نیوتنی و الکترومغناطیس کلاسیک است و می‌تواند با دقت زیادی، بسیاری از پدیده‌ها را توصیف کند، زیرا در مقیاس‌های اتمی و زیراتمی که این نظریه‌ها با شکست مواجه می‌شوند. با توجه به اینکه مقیاس نانو، فضایی بین ابعاد اتمی و ابعاد ماکرومتری است، در این مقیاس با بروز پدیده‌های کوانتومی مواجه هستیم. در این سری مطالب قصد داریم، رابطه ی بین فناوری نانو ومکانیک کوانتومی را بررسی کنیم. اما پیش از آن باید بدانیم که  مکانیک کوانتوم چیست؟در این مطلب سعی می کنیم مکانیک کوانتومی را به طور تفصیلی بررسی کنیم.

 

فناوری نانو و مكانیك كوانتومی (1)

 

مكانیك كوانتومی چیست؟

پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم مصادف با بحران در فیزیك شد. فیزیكدانان تا پایان قرن نوزدهم توانسته بودند برای بسیاری از پدیده ها ی طبیعی توجیه های قانع كننده ای ارائه كنند و فیزیك كلاسیك می توانست با مجموعه ای از قوانین و نظریه ها بسیاری از مسائل فیزیك و پدیده هایی كه انسان در زندگی روزمره با ان سروكار دارد پیش بینی كند. در سالهای پایانی قرن نوزدهم نتایج تعدادی از آزمایشها مفاهیمی را می طلبید كه با فیزیك كلاسیك هیچ گونه سازگاری نداشتند. این مفاهیم براثر هماهنگی چند فرضیه بنیادی و آزمایش های پیچیده تكامل یافت، بالاخره به نظریه ی كوانتومی انجامید.

با توجه به اینکه مقیاس نانو، فضایی بین ابعاد اتمی و ابعاد ماکرومتری است، در این مقیاس با بروز پدیده‌های کوانتومی مواجه هستیم

نظریه ی كوانتومی به مطالعه ی رفتار ماده و انرژی در مقیاس های بسیار كوچك مانند مولكول ها ، اتم ها و ذره های زیر اتمی می پردازد، همچنین كمیت های كوانتومی مقدارهای گسسته ( كوانتیده ) را اختیار می كند. در واقع مكانیك كوانتومی بنیادی تر از مكانیك كلاسیك است. زیرا در مقیاس های اتمی و زیر اتمی نظریه های مكانیك كلاسیك با شكست مواجه می شوند در حالی كه مكانیك كوانتومی با دقت زیادی بسیاری از پدیده ها را توصیف می كند.

فناوری نانو و مكانیك كوانتومی (1)

 

 در ادامه باید گفت هر چند مكانیك كوانتومی در مقادیر بسیار كم ماده یا در انرژی های بسیار پایین اثرهایی را پیش بینی می كند كه فیزیك كلاسیك از پیش بینی آن ناتوان است ولی اگر مقدار ماده یا سطح اترژی را افزایش دهیم ، به حدی می رسیم كه می توانیم قوانین فیزیك كلاسیك را بدون اینكه خطای قابل ملاحظه ای مرتكب شده باشیم ،برای توصیف پدیده ها به كار ببریم . به طور كلی مكانیك كوانتومی ، برای یك مشاهده، نتیجه های یگانه و معین پیش بینی نمی كند ، بلكه چند پیامد مختلف احتمالی را مطرح می سازد و در جه ی احتمال هر یك را مشخص می كند . (نتایج حاصل از هر اندازه گیری نمی تواند قطعی باشد  بلكه به صورت یك تابع  توزیع احتمال بیان می شود. ) دانشمندانی كه بیشترین سهم  را در پایه گذاری مكانیك كوانتومی داشتند « ورنرهایزنبرگ » ( 1901 – 1976 )، « اروین شرودینگر » ( 1887 – 1961 )و « پل دیراك » ( 1902 – 1989 ) می باشند .

ایده های اصلی نظریه كوانتومی:

**مقدار انرژی كه جسم به صورت موج های الكترومغناطیسی گسیل می كند همواره مضرب درستی از یك مقدار پایه است و این مقدار پایه به بسامد موج الكترو مغناطیس بستگی دارد.    در واقع  انرژی تابشی برخاسته از اجسام به صورت پیوسته نیست، بلكه در بسته های کوچک مجزا به نام كوانتا جذب یا گسیل می گردد.

**ذرات بنیادی دو رفتار ذره ای و موجی دارند . در واقع تمایزی بین امواج و ذرات وجود ندارد ، ذرات گاه همچون موج رفتار می كنند  و امواج گاه نظیر ذرات،به این صورت كه معادلاتی كه مشخصه های ذره ای امواج الكترومغناطیس را به دست می دهند ، باید مشخصه های موجی ذرات مادی را نیزبه دست آورند.

**حركت این ذرات ذاتا تصادفی است در واقع نمی توانیم به صورت قطعی بیان كنیم ذره در كدام نقطه است ، بلكه باید احتمال حضور آن را مطرح كنیم .

**دانستن موقعیت و سرعت ذرات به صورت همزمان غیر ممكن است . هر مقدار اندازه گیری یكی دقیق باشد اندازه گیری دیگری از دقت كمتری  برخوردار خواهد بود ، برطبق اصل عدم قطعیت هایزنبرگ،عدم قطعیت در تعیین وضعیت ذره ضربدر عدم قطعیت در سرعت آن ضربدر جرم هرگز نمی تواند از كمیت معینی به نام ثابت پلانک h كمتر شود.

فناوری نانو و مكانیك كوانتومی (1)

 

**مبنای اصلی محاسبات  در مكانیك كوانتومی معادله ی موجی شرودینگر است كه بیان می كند در یك لحظه خاص T، ذره ی ما در چه مكانی X است با توجه به اینكه انرژی پتانسیلی موجود در حال تغییر است ، حل این معادله را در شرایط مختلف انجام 

می دهیم.    با حل این معادله می  توانیم معادله مكان ذره را برحسب زمان آن داشته  باشیم.

 

 

لزوم بکارگیری قوانین مکانیک کوانتومی

 پیش‌تر گفته شد که فیزیک کلاسیک تنها قادر به توجیه پدیده‌ها در مقیاس بزرگ است و در نهایت تنها ابعاد ماکروسکوپی را پوشش خواهد داد. اما نکته‌ی مهم، عدم تبعیت پدیده‌ها در ابعاد حدود چند نانومتر و کمتر از قوانین مکانیک کلاسیک می‌باشد که در زیر چند مثال در این مورد آورده شده است.

تابش جسم سیاه:

 نخستین نشانه نارسایی الکترومغناطیس کلاسیک ناشی از شکست این نظریه در توضیح طیف مشاهده شده‌ی تابش گرمایی بود. تابش گرمایی نوعی از تابش الکترومغناطیسی است که همه‌ی اشیاء صرفا به علت دمایشان گسیل می‌کنند.

 جسم سیاه، جسمی است که همه طول موج‌های تابش الکترومغناطیسی را که به آن می‌تابد جذب می‌کند و هنگامی که گرم می‌شود، تمامی طول موج‌ها را گسیل می‌کند. به همین دلیل، این جسم وقتی که سرد است سیاه دیده می‌شود (طول موج در ادامه‌ی مقاله توضیح داده شده است).

فناوری نانو و مكانیك كوانتومی (1)

 

 اگر جسم سیاه داغ شود، از خود موج الکترومغناطیسی می‌تاباند. طیف این تابش (یعنی شدت نسبی طول موج های گوناگون در این تابش) مستقل از جسم سیاه است و فقط به دمای آن بستگی دارد. هرچه دما افزایش یابد شدت تابش طول موج‌های كوتاه‌تر بیشتر می‌شود و در صورتی كه دما كاهش یابد از شدت تابش این طول موج كاسته و طول موج‌های بلندتر كه در حیطه امواج فروسرخ هستند از جسم گسیل می‌یابد. بررسی دقیق طیف جسم سیاه در آغاز سده بیستم میلادی از سوی پلانک یکی از نخستین انگیزه‌های ساختن نظریه مکانیک کوانتومی بود.

طبق نظریه کلاسیک (قانون ریلی-جینز) در فرکانس‌های کوچک، شدت تابش گسیلی از جسم سیاه به سمت صفر میل پیدا می‌کند که با واقعیت انطباق دارد، ولی در فرکانس‌های بالا، نظریه کلاسیک به طور اسفباری ناموفق است، زیرا نظریه‌ی کلاسیک پیش‌بینی می‌کند که با افزایش فرکانس شدت تابش به سمت بی‌نهایت میل می‌کند (فاجعه فرابنفش) که آزمایشات چنین چیزی را نشان نمی‌دهد.

پلانک برای استدلال این پدیده پیشنهاد کرد که یک اتم نوسان کننده فقط می‌تواند انرژی را در بسته‌های گسسته‌ای به نام کوانتوم جذب و گسیل کند، در نظریه پلانک هر کوانتوم انرژی را به صورت مضرب‌های صحیح یک کمیت بنیادی خµ گسیل یا جذب می‌کند:

فناوری نانو و مكانیك كوانتومی (1)

 

که n تعداد کوانتوم‌هاست. به علاوه، انرژی هر کوانتوم به کمک بسامد تعیین می‌شود:

فناوری نانو و مكانیك كوانتومی (1)

 

در این فرمول h ثابت پلانک می‌باشد. با این فرض کوانتومی پلانک توانست فاجعه‌ی فرابنفش را حل کند.

 

2) اثر فوتوالکتریک

 وقتی نور بر سطح یک فلز بتابد، ممکن است الکترون‌هایی از سطح آن گسیل شوند (فوتوالکترون)، این پدیده را که به اثر فوتوالکتریک1 معروف است، هاینریش هرتز در سال 1887 در جریان آزمایشاتش در زمینه تابش الکترومغناطیسی کشف کرد. یک ترتیب انجام آزمایش در شکل زیر آورده شده است:

فناوری نانو و مكانیك كوانتومی (1)

 

اگر بین دو صفحه فلزی در خلأ که به مداری هم‌چون مدار شکل بالا متصل هستند، اختلاف پتانسیل اعمال کنیم، هر قدر هم که این این اختلاف پتانسیل زیاد باشد، هیچ‌گونه جریان الکتریکی در مدار به وجود نمی‌آید. اما اگر به صفحه مثبت (آند) نور مریی تابانده شود، در مدار جریان الکتریکی مشاهده می‌شود.

نور فرودی بر سطح فلز می‌تواند الکترون‌ها را آزاد کند که به جمع‌کننده می‌روند، این آزمایش را باید در یک لامپ خلأ انجام داد به طوری‌که الکترون‌ها در برخورد با ملکول‌های هوا انرژی از دست ندهند.

نظریه‌ی موج کلاسیک درباره‌ی فوتوالکترون‌ها پیش‌بینی می‌کند که:

 1) بیشینه‌ی انرژی جنبشی باید با شدت تابش متناسب باشد.

 2) اثر فوتوالکتریک باید در همه‌ی بسامدها یا طول موج‌ها به وقوع بپیوندد.

 3) نخستین الکترون‌ها باید پس از برخورد اولیه‌ی تابش به سطح در بازه‌ی زمانی در حدود ثانیه گسیل شوند (فرض کلاسیک این بود که با گذشت زمان الکترون‌ها در اثر جذب تابش، انرژی کسب می‌کنند و می‌توانند از سطح فلز جدا شوند)

 اما مشاهدات تجربی خلاف این فرض‌ها را نشان داد:

 1) بیشینه‌ی انرژی جنبشی به طور کلی مستقل از چشمه نور است.

 2) اگر بسامد چشمه‌ی نور پایین‌تر از مقدار معینی باشد، اثر فوتوالکتریک رخ نخواهد داد.

 3) نخستین فوتوالکترون‌ها عملا بلافاصله بعد از روشن شدن چشمه نور گسیل می‌شوند.

 انیشتین بر پایه‌ی ایده‌های پلانک پیشنهاد کرد که انرژی موج در بسته‌هایی که بعدا آنها را فوتون نامید قرار دارد، او همچنین عنوان کرد که انرژی هر فوتون نور در برخورد با الکترون‌های فلز، ابتدا صرف کندن الکترون (تابع کار فلز= مقدار انرژی‌ای که لازم است که به الکترون بدهیم تا سطح فلز را ترک کند) شده و مابقی آن صرف انرژی جنبشی الکترون می‌شود، یعنی اگر انرژی فوتون کمتر از تابع کار فلز باشد، الکترونی از سطح فلز جدا نمی‌شود.

 دو مورد ذکر شده در بالا، و بسیاری از پدیده‌های دیگر که فیزیک کلاسیک قادر به توجیه آنها نبود فیزیک‌دانان را برآن داشت که به ایجاد دانش جدیدی به نام مکانیک کوانتومی همت گمارند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 15:35 ::  نويسنده : امیر حسین