آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
علمی. پزشکی.فرهنگی.سیاسی.تاریخی دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 17:0 :: نويسنده : امیر حسین
در اقیانوس اطلس، منطقه شگفت انگیزی وجود دارد که تاکنون، تعداد زیادی از هواپیماها و کشتی ها، بی آنکه نشانه ای از خود برجای گذارند، به طرز اسرارآمیزی در آنجا ناپدید شده اند.
با این حال، هواپیمای « استار تایگر» ناپدید گردید و معلوم نشد چه بلایی بر سر آن آمد. قبلا ***ین بار جنین تمرینی را انجام داده بودند، از این رو این ماموریت بر ایشان دشوار نبود. از سوی دیگر، خلبانان و خدمه این پنج بمب افکن را افرادی با تجربه و ماهر تشکیل می دادندم. و همه هواپیماها مجهز به بهترین دستاه بی سیم و تجهیزات هوانوردی بودند. سپیده دم روز بعد، ۲۴۲ فروند هواپیما و ۱۸ فروند کشتی به جستجوی هواپیماهای گمشده پرداختند، ولی اثری از آنها نیافتند. انگار این هواپیماها، قطره ای شده و به درون اقیانوس فرو رفته بودند. هرگاه فرض کنیم که این پنج هواپیمای بمب افکن، در آسمان با یکدیگر تصادم کرده اند، می بایستی قطعات شکسته هواپیما و یا آثار و علائمی از این تصادم پیدا می شد و از سوی دیگر هنگامی که ستوان«تایلور» وضع اضطراری اعلام کرد، برخی از خدمه هواپیما می توانستند به وسیله چتر نجات، خود را از مهلکه رهایی بخشند، یا پس از سقوط در آب از وسایل ایمنی نظیر تشک های بادی و جلیقه های نجات استفاده کنند، در حالی که معلوم نیست چرا هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت . هواپیمای « مارتین مرینر» که به کمک این پنج هواپیما شتافته بود، به گونه ای ساخته شده بود که می توانست روی آب بنشیند، در حالی که این هواپیما نیز بی آنکه با برج مراقبت تماس بگیرد، به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد. پاره ای از این دانشمندان بر این اعتقادند که از مثلث برمودا، دریچه ای به دنیای دیگر گشوده می شود و این کشتی ها و هواپیماها از آن دریچه به بعد دیگری که برای ما ناشناخته است منتقل می شوند. موقعیت مثلث برمودا مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایرهای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا ۸۰ درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق میگردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمیشود. وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف میکند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو میگذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر میگردد. » مشاهدات و گزارشات در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شدهاند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کردهاند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کردهاند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربههای قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بودهاند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع. این پیامها رفته رفته ضعیفتر و غیرقابل تشخیصتر شده و یا سریعا قطع شدهاند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شدهاند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روئیت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است. در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شدهاند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایقهای ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع بکار کردهاند. در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. “خطری همانند یک خنجر هم اکنون … به سرعت میآید … ما نمیتوانیم فرار کنیم …” در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد. علل واقعه علل فرضی طبیعی توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارائه شده است که معمولترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تا کنون بدست نیامده است.) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از: جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی ، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها میشود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتیها و مفقود شدن آنها در آب میشود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست. دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرندههایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمدهاند، میتواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد. یکی از عجیبترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس ، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست ، ارائه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده میکردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها میگردد. ام. ک. جساپ که یک فضانورد ، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام « در مورد بشقاب پرندهها » ابزار میدارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا ، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط میدهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد میکنند که دارای طرحی یونیزه شده است و میتواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتیها گردد. او روی این سوال کار میکرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و میتواند باعث نامرئی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی میدانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرندهها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند. به نظر میرسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانهها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبرهها» ، «مثلث شیطان» ، «مثلث مرگ» ، «دریای بدبختی» ، «گورستان آتلانتیک» نامیده میشده است. اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمیشود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمییابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه میدارد. دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 16:2 :: نويسنده : امیر حسین
زمین لرزه ها قبل از وقوع ، علائم مختلفی را از خود بروز می دهند که با اندازه گیری آنها می توان زلزله را پیش بینی نمود، هرچه به وقوع زمین لرزه ها نزدیک تر می شویم این علائم بزرگتر می شوند برای همین است که برخی از حیوانات قادرند چند ثانیه قبل از وقوع زلزله عکس العمل نشان میدهند.استفاده از فناوری نانو مو ضوعی است که مورد توجه زلزله شناسان قرار گرفته است تابه بسیاری از اطلاعاتی كه از زلزلههای بسیار كوچك قبل از به وقوع پیوستن زلزلههای بزرگ ثبت می شوند،دست یافت.
![]()
فناوری نانو در دو راستای مختلف میتواند از مخاطرات زمینلرزه بكاهد. كنترل سازهها،جلوگیری از حركت گسلها. کاربرد فناوری نانو در کنترل زلزلههمان طور که می دانیم حركات ناگهانی گسلهاست، كه باعث وقوع زمینلرزههای هولناك میشود و حركات آهسته و مداوم تنها باعث حركات جزئی شده و زلزله ای ایجاد نمیكند.تحقیقات نشان داده که نانوذرات قابلیت از بین بردن یا کمکردن اثر گسلهای فعال زمین لرزهای را دارند. تحقیقاتی که در برخی از کشورهای دنیا آغاز شده نشان میدهد ذراتی که درحالت پودرهای نانویی در زمان سایش دو گسل پراکنده میشوند، میتوانند بهعنوان روغن بین دو گسل عمل کنند. زمانی که دو گسل در کنار هم حرکت میکنند پودرهایی در مقیاس نانو از آنها ساطع میشود که به اعتقاد دانشمندان و محققان علوم زمین میتواند گسلها را صیقلکاری کند و از اصطکاک آنها بکاهد؛ این فرضیهای است که بین محققان مطرح شده و درحال بررسی است. محققان معتقدند که اگر این پودرهای نانویی را به گسلهای زلزلهخیز و فعال تزریق کنیم میتوان تا حد زیادی فعالیت گسلهای فعال را کاهش داد. ![]()
فناوری نانو وامکان پیش بینی زلزلهاستفاده از نانو حسگرها و تاکید بر ساخت اینگونه ابزار باید مورد توجه زلزله شناسان قرار گیرد بسیاری از اطلاعاتی كه از زلزلههای بسیار كوچك ثبت می شوند ، مورد توجه قرار نمی گیرند و هنگام ثبت زمین لرزه ها عمدتا به رخدادهایی كه از اندازه ای مشخص بزرگتر باشند، توجه می شود.اساس این طرح با طراحی حسگر های ویژه ای ارتعاشات زمین در مقیاس های بسیار كوچك اندازه گیری شده و از این اطلاعات برای طراحی مدل هایی برای بررسی رفتار زمین و پیش بینی زمین لرزه های بزرگتر احتمالی استفاده می شود. ایده این طرح این است كه اطلاعات زلزله های بسیار كوچك مورد توجه قرار بگیرد كه شرط آن نیز در دسترس بودن نانو حسگرها است كه بتوانند این زمین لرزه های خفیف را ثبت كنند. اگر اطلاعات این زلزلهها را به طور مستمر و پیوسته ثبت و بررسی كنیم می توانیم تغییرات رفتار زمین را با توجه به داده های اطلاعات این نانو زمین لرزه ها قبل از رخداد زلزلههای كوچك شناسایی كرده و با الگوبرداری از آن به مدلی برای پیش یابی زلزله دست یابیم.این روش مستلزم استفاده از نانو حسگرهای فوقالعاده دقیقی است كه بتوانند لرزشهای خفیف زمین لرزه ها ی کوچک را ثبت كنند. ![]()
کاربرد نانو در مقاومسازی و كاهش خسارات زلزله
علیرغم بروز حوادث و فجایع زلزله كه مساله زلزله را در جهان به یكی از چالشهای اصلی تبدیل كرده است، مقابله با این پدیده تنها با به كارگیری یك روش یا تكنولوژی خاص نمیتواند كارساز واقع شود. كاربردهایی كه در زیر مطرح میشوند مواردی هستند كه میتوانند در مقاومسازی و كاهش خسارات زلزله موثر باشند. ضوابط لرزه ای آئین نامه ها آنقدر سریع در حال تكامل است كه بسیاری از ساختمان ها كه تنها چند سال قبل بر اساس ضوابط لرزه ای آئین نامه ای طراحی گردیده اند، اكنون به لحاظ رفتار لرزه ای، می توانند خطرناك تلقی گردند كه این امر اهمیت بحث مقاوم سازی را آشكار می سازد. فناوری نانو در دو راستای مختلف میتواند از مخاطرات زمینلرزه بكاهد. كنترل سازهها،جلوگیری از حركت گسلها
بهبود مقاومت بتن با كاربرد نانوذرات در آنبا بكارگیری از نوع مصالحی که به عنوان مثال نانوذراتی مانند نانوذرات سیلیكا و نانوذرات آهن در مصالح ساختمانها میتوان بر یكپارچگی و مقاومت آنها در مقابل زلزله افزود. استفاده از نانوذرات در ساختن بتن بهترین گزینه میباشد. زیراكه این نانو ذرات با پر كردن میكرو و نانو حفرههای داخل بتن و محكم كردن مصالح، مانع از خراب شدن آنها هنگام وارد آمدن نیرویهای شدید میشود. این نانو ذرات علاوه بر محكم كردن بتنها، باعث انعطافپذیری آنها شده و درنتیجه هنگام حركات شدید، سازهها تنها مقداری كمی حركت میكنند و با اینكار از نیروی وارد شده به سازه تا حدود زیادی تعدیل میشود. یکی از چالش هایی که در رشته مصالح ساختمانی به وجود آمده است بتن با عملکرد بالا (HPC) می باشد مثلاً بتن مقاوم و با دوام یک مصالح کامپوزیت و چند فازی مرکب و پیچیده می باشد. خواص ، رفتار و عملکرد بتن بستگی به نانو ذره ی زمینه ای بتن و سیمانی داردکه چسبندگی، پیوستگی و یکپارچگی را بوجود می آورد. بنابراین مطالعات ساختار بتن و خمیر سیمان در مقیاس نانو برای توسعه مصالح ساختمانی جدید و کاربرد آنها بسیار حائز اهمیت می باشد. ![]()
به هر حال روش معمولی برای توسعه بتن با عملکرد بالا اغلب شامل پارامتر های مختلفی از جمله طرح اختلاط بتن معمولی و بتن مسلح با انواع مختلف الیاف می باشد. تا اندازه بسیار زیادی، این روش کار اغلب توسط روابط داخلی صنعت ساختمان می باشد که دلیل کندی پیشرفت در صنعت ساختمان عدم درک عمیق از مفهوم مصالح ساختمانی می باشد. در گسترده جدید علم و فناوری نانو دیگر این قبیل فعالیت ها بی معنی بوده و نیاز به شناخت و مطالعه دقیق از مصالح ساختمانی دارد و این فعالیت باید به روش علمی جهت یافتن مصالح نسل جدید و با عملکرد بالا ونیز اقتصادی کردن آنها دنبال گردد. در مثال های عملی و به طور مشخص در بتن ، این تحقیقات تنها زمانی می تواند به جامعه عمل بپیوندد که درک مناسب از مفهوم ریز ساختار سیمان در مقیاس نانو و دیگر ساختار ها وجود داشته باشد . هدف اصلی و نهایی ، یافتن طبقه جدیدی از مصالح ساختمانی با عملکرد بالا می باشد که آنرا می توان به مصالح با عملکرد بالای چند منظوره اطلاق نمود. منظور از عملکرد چند منظوره، ظهور خواصی جدید و متفاوت نسبت به خواص مواد معمولی می باشد به گونه ای که مصالح بتوانند کاربرد های گوناگونی را ارائه نمایند. ساختمانهای سبك و مقاوم در مقابل كشش با كاربرد نانولولههای کربنیكربن 60 و نانو لولههای نوین دارای ساختاری هستند كه آنها را از فولاد قوی تر و بسیار سبك میكند بطوریكه میتوانند خمیدگی و كشش را بدون شكستن تحمل نمایند و در آینده جایگزین الیاف كربن خواهند شد كه در كامپوزیتها به كار برده میشوند. نانو لولههای كربنی از مقاومترین مواد شناخته شده در دنیا به حساب میآیند .نانولولههای كربنی دارای دانسیته بسیار كم نسبت به فولاد و آلومینیوم میباشد. ![]()
مقاومت كششی و فشاری نانولولههای كربنی نیز نسبت به سایر مواد ساختمانی بسیار بالا میباشد. همان گونه كه در قسمت قبل مطرح شد معمولاً الیاف برای مسلح كردن و اصلاح عملكرد مكانیكی بتن بكار برده میشوند . امروزه از الیاف فلزی ، شیشه ای ، پلی پروپلین ، كربن و غیره در بتن برای مسلح كردن استفاده میشود و لیكن تحقیقات روی بتن مسلح شده توسط نانو لوله كربنی (Carbon Nano tubes) انتشار نیافته است تا بتوان از نتایج آن برای مسلح كردن بوسیله نانو لولهها استفاده كرد. سازههای خودتعمیر با بهكارگیری پلیمرهای نانوساختاریتحقیقات در زمینه پلیمرهای ساختاری از ساخت گاردریلهایی خبر میدهد كه خود قادر به تعمیر قسمتهای آسیبدیده خود هستند. نتایج این تحقیقات حاكی از آن است كه حتی آسفالتها و سازههای بتنی كه در آزمایشگاه ساخته میشوند دارای چنین خاصیتی هستند و میتوانند خرابیهای خود را تعمیر كنند. این مورد در موقع وقوع زلزله نیز میتواند مورد توجه قرار گیرد چرا كه در صورت علمی شدن استفاده از اینگونه مصالح ساختمانی سازهها قادر خواهند بود صدمات وارده به خود بهخصوص در موارد خسارتهایی جزیی را بهبود بخشند. دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 15:45 :: نويسنده : امیر حسین
مکانیک کوانتومی شاخهای بنیادی از فیزیک نظری است که در مقیاس اتمی و زیراتمی به جای مکانیک کلاسیک و الکترومغناطیس کلاسیک به کار میرود. مکانیک کوانتومی بنیادیتر از مکانیک نیوتنی و الکترومغناطیس کلاسیک است و میتواند با دقت زیادی، بسیاری از پدیدهها را توصیف کند، زیرا در مقیاسهای اتمی و زیراتمی که این نظریهها با شکست مواجه میشوند. با توجه به اینکه مقیاس نانو، فضایی بین ابعاد اتمی و ابعاد ماکرومتری است، در این مقیاس با بروز پدیدههای کوانتومی مواجه هستیم. در این سری مطالب قصد داریم، رابطه ی بین فناوری نانو ومکانیک کوانتومی را بررسی کنیم. اما پیش از آن باید بدانیم که مکانیک کوانتوم چیست؟در این مطلب سعی می کنیم مکانیک کوانتومی را به طور تفصیلی بررسی کنیم.
![]()
مكانیك كوانتومی چیست؟پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم مصادف با بحران در فیزیك شد. فیزیكدانان تا پایان قرن نوزدهم توانسته بودند برای بسیاری از پدیده ها ی طبیعی توجیه های قانع كننده ای ارائه كنند و فیزیك كلاسیك می توانست با مجموعه ای از قوانین و نظریه ها بسیاری از مسائل فیزیك و پدیده هایی كه انسان در زندگی روزمره با ان سروكار دارد پیش بینی كند. در سالهای پایانی قرن نوزدهم نتایج تعدادی از آزمایشها مفاهیمی را می طلبید كه با فیزیك كلاسیك هیچ گونه سازگاری نداشتند. این مفاهیم براثر هماهنگی چند فرضیه بنیادی و آزمایش های پیچیده تكامل یافت، بالاخره به نظریه ی كوانتومی انجامید. با توجه به اینکه مقیاس نانو، فضایی بین ابعاد اتمی و ابعاد ماکرومتری است، در این مقیاس با بروز پدیدههای کوانتومی مواجه هستیم
نظریه ی كوانتومی به مطالعه ی رفتار ماده و انرژی در مقیاس های بسیار كوچك مانند مولكول ها ، اتم ها و ذره های زیر اتمی می پردازد، همچنین كمیت های كوانتومی مقدارهای گسسته ( كوانتیده ) را اختیار می كند. در واقع مكانیك كوانتومی بنیادی تر از مكانیك كلاسیك است. زیرا در مقیاس های اتمی و زیر اتمی نظریه های مكانیك كلاسیك با شكست مواجه می شوند در حالی كه مكانیك كوانتومی با دقت زیادی بسیاری از پدیده ها را توصیف می كند. ![]()
در ادامه باید گفت هر چند مكانیك كوانتومی در مقادیر بسیار كم ماده یا در انرژی های بسیار پایین اثرهایی را پیش بینی می كند كه فیزیك كلاسیك از پیش بینی آن ناتوان است ولی اگر مقدار ماده یا سطح اترژی را افزایش دهیم ، به حدی می رسیم كه می توانیم قوانین فیزیك كلاسیك را بدون اینكه خطای قابل ملاحظه ای مرتكب شده باشیم ،برای توصیف پدیده ها به كار ببریم . به طور كلی مكانیك كوانتومی ، برای یك مشاهده، نتیجه های یگانه و معین پیش بینی نمی كند ، بلكه چند پیامد مختلف احتمالی را مطرح می سازد و در جه ی احتمال هر یك را مشخص می كند . (نتایج حاصل از هر اندازه گیری نمی تواند قطعی باشد بلكه به صورت یك تابع توزیع احتمال بیان می شود. ) دانشمندانی كه بیشترین سهم را در پایه گذاری مكانیك كوانتومی داشتند « ورنرهایزنبرگ » ( 1901 – 1976 )، « اروین شرودینگر » ( 1887 – 1961 )و « پل دیراك » ( 1902 – 1989 ) می باشند . ایده های اصلی نظریه كوانتومی:**مقدار انرژی كه جسم به صورت موج های الكترومغناطیسی گسیل می كند همواره مضرب درستی از یك مقدار پایه است و این مقدار پایه به بسامد موج الكترو مغناطیس بستگی دارد. در واقع انرژی تابشی برخاسته از اجسام به صورت پیوسته نیست، بلكه در بسته های کوچک مجزا به نام كوانتا جذب یا گسیل می گردد. **ذرات بنیادی دو رفتار ذره ای و موجی دارند . در واقع تمایزی بین امواج و ذرات وجود ندارد ، ذرات گاه همچون موج رفتار می كنند و امواج گاه نظیر ذرات،به این صورت كه معادلاتی كه مشخصه های ذره ای امواج الكترومغناطیس را به دست می دهند ، باید مشخصه های موجی ذرات مادی را نیزبه دست آورند. **حركت این ذرات ذاتا تصادفی است در واقع نمی توانیم به صورت قطعی بیان كنیم ذره در كدام نقطه است ، بلكه باید احتمال حضور آن را مطرح كنیم . **دانستن موقعیت و سرعت ذرات به صورت همزمان غیر ممكن است . هر مقدار اندازه گیری یكی دقیق باشد اندازه گیری دیگری از دقت كمتری برخوردار خواهد بود ، برطبق اصل عدم قطعیت هایزنبرگ،عدم قطعیت در تعیین وضعیت ذره ضربدر عدم قطعیت در سرعت آن ضربدر جرم هرگز نمی تواند از كمیت معینی به نام ثابت پلانک h كمتر شود. ![]()
**مبنای اصلی محاسبات در مكانیك كوانتومی معادله ی موجی شرودینگر است كه بیان می كند در یك لحظه خاص T، ذره ی ما در چه مكانی X است با توجه به اینكه انرژی پتانسیلی موجود در حال تغییر است ، حل این معادله را در شرایط مختلف انجام می دهیم. با حل این معادله می توانیم معادله مكان ذره را برحسب زمان آن داشته باشیم.
لزوم بکارگیری قوانین مکانیک کوانتومیپیشتر گفته شد که فیزیک کلاسیک تنها قادر به توجیه پدیدهها در مقیاس بزرگ است و در نهایت تنها ابعاد ماکروسکوپی را پوشش خواهد داد. اما نکتهی مهم، عدم تبعیت پدیدهها در ابعاد حدود چند نانومتر و کمتر از قوانین مکانیک کلاسیک میباشد که در زیر چند مثال در این مورد آورده شده است. تابش جسم سیاه: نخستین نشانه نارسایی الکترومغناطیس کلاسیک ناشی از شکست این نظریه در توضیح طیف مشاهده شدهی تابش گرمایی بود. تابش گرمایی نوعی از تابش الکترومغناطیسی است که همهی اشیاء صرفا به علت دمایشان گسیل میکنند. جسم سیاه، جسمی است که همه طول موجهای تابش الکترومغناطیسی را که به آن میتابد جذب میکند و هنگامی که گرم میشود، تمامی طول موجها را گسیل میکند. به همین دلیل، این جسم وقتی که سرد است سیاه دیده میشود (طول موج در ادامهی مقاله توضیح داده شده است).
اگر جسم سیاه داغ شود، از خود موج الکترومغناطیسی میتاباند. طیف این تابش (یعنی شدت نسبی طول موج های گوناگون در این تابش) مستقل از جسم سیاه است و فقط به دمای آن بستگی دارد. هرچه دما افزایش یابد شدت تابش طول موجهای كوتاهتر بیشتر میشود و در صورتی كه دما كاهش یابد از شدت تابش این طول موج كاسته و طول موجهای بلندتر كه در حیطه امواج فروسرخ هستند از جسم گسیل مییابد. بررسی دقیق طیف جسم سیاه در آغاز سده بیستم میلادی از سوی پلانک یکی از نخستین انگیزههای ساختن نظریه مکانیک کوانتومی بود. طبق نظریه کلاسیک (قانون ریلی-جینز) در فرکانسهای کوچک، شدت تابش گسیلی از جسم سیاه به سمت صفر میل پیدا میکند که با واقعیت انطباق دارد، ولی در فرکانسهای بالا، نظریه کلاسیک به طور اسفباری ناموفق است، زیرا نظریهی کلاسیک پیشبینی میکند که با افزایش فرکانس شدت تابش به سمت بینهایت میل میکند (فاجعه فرابنفش) که آزمایشات چنین چیزی را نشان نمیدهد. پلانک برای استدلال این پدیده پیشنهاد کرد که یک اتم نوسان کننده فقط میتواند انرژی را در بستههای گسستهای به نام کوانتوم جذب و گسیل کند، در نظریه پلانک هر کوانتوم انرژی را به صورت مضربهای صحیح یک کمیت بنیادی خµ گسیل یا جذب میکند: ![]()
که n تعداد کوانتومهاست. به علاوه، انرژی هر کوانتوم به کمک بسامد تعیین میشود: ![]()
در این فرمول h ثابت پلانک میباشد. با این فرض کوانتومی پلانک توانست فاجعهی فرابنفش را حل کند.
2) اثر فوتوالکتریک وقتی نور بر سطح یک فلز بتابد، ممکن است الکترونهایی از سطح آن گسیل شوند (فوتوالکترون)، این پدیده را که به اثر فوتوالکتریک1 معروف است، هاینریش هرتز در سال 1887 در جریان آزمایشاتش در زمینه تابش الکترومغناطیسی کشف کرد. یک ترتیب انجام آزمایش در شکل زیر آورده شده است:
اگر بین دو صفحه فلزی در خلأ که به مداری همچون مدار شکل بالا متصل هستند، اختلاف پتانسیل اعمال کنیم، هر قدر هم که این این اختلاف پتانسیل زیاد باشد، هیچگونه جریان الکتریکی در مدار به وجود نمیآید. اما اگر به صفحه مثبت (آند) نور مریی تابانده شود، در مدار جریان الکتریکی مشاهده میشود. نور فرودی بر سطح فلز میتواند الکترونها را آزاد کند که به جمعکننده میروند، این آزمایش را باید در یک لامپ خلأ انجام داد به طوریکه الکترونها در برخورد با ملکولهای هوا انرژی از دست ندهند. نظریهی موج کلاسیک دربارهی فوتوالکترونها پیشبینی میکند که:1) بیشینهی انرژی جنبشی باید با شدت تابش متناسب باشد. 2) اثر فوتوالکتریک باید در همهی بسامدها یا طول موجها به وقوع بپیوندد. 3) نخستین الکترونها باید پس از برخورد اولیهی تابش به سطح در بازهی زمانی در حدود ثانیه گسیل شوند (فرض کلاسیک این بود که با گذشت زمان الکترونها در اثر جذب تابش، انرژی کسب میکنند و میتوانند از سطح فلز جدا شوند) اما مشاهدات تجربی خلاف این فرضها را نشان داد: 1) بیشینهی انرژی جنبشی به طور کلی مستقل از چشمه نور است. 2) اگر بسامد چشمهی نور پایینتر از مقدار معینی باشد، اثر فوتوالکتریک رخ نخواهد داد. 3) نخستین فوتوالکترونها عملا بلافاصله بعد از روشن شدن چشمه نور گسیل میشوند. انیشتین بر پایهی ایدههای پلانک پیشنهاد کرد که انرژی موج در بستههایی که بعدا آنها را فوتون نامید قرار دارد، او همچنین عنوان کرد که انرژی هر فوتون نور در برخورد با الکترونهای فلز، ابتدا صرف کندن الکترون (تابع کار فلز= مقدار انرژیای که لازم است که به الکترون بدهیم تا سطح فلز را ترک کند) شده و مابقی آن صرف انرژی جنبشی الکترون میشود، یعنی اگر انرژی فوتون کمتر از تابع کار فلز باشد، الکترونی از سطح فلز جدا نمیشود. دو مورد ذکر شده در بالا، و بسیاری از پدیدههای دیگر که فیزیک کلاسیک قادر به توجیه آنها نبود فیزیکدانان را برآن داشت که به ایجاد دانش جدیدی به نام مکانیک کوانتومی همت گمارند. دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 15:35 :: نويسنده : امیر حسین
دیوار بزرگ چین ، آرامگاه تاج محل (هند) ، شهر باستانی پترا (اردن) ، مجسمه حضرت مسیح ریودوژانیرو (برزیل) ، ویرانه های ماچو پیکچو متعلق به تمدن اینکا (پرو) ، هرم و بقایای شهر چیچن ایتزا متعلق به تمدن مایا (مکزیک) و کولوسئو رم (ایتالیا) به عنوان عجایب هفتگانه جدید جهان انتخاب شدند.
![]() چیچن ایتزا چیچن ایتزا اثری باستانی از تمدن مایا است که در کشور مکزیک واقع شده است. این اثر جزو میراث جهانی یونسکو به شمار میرود. در سال ۲۰۰۷ میلادی، این اثر به همراه ۶ اثر دیگر در یک رای گیری جهانی به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید معرفی شدند. محوطه (سایت) چیچن ایتزا شامل چندین ساختمان سنگی است که قبلاا به عنوان قصر، معبد، حمام، مغازه و ... به کار میرفته اند. مطرح ترین قسمت های آن عبارتند از * El Castillo (قلعه) * معبد جنگجویان
* محوطه بازی * سایر سازه ها o معابد و سازههای دیگری نیز در محوطه اثر تاریخی چیچن ایتزا قرار دارند. ![]() ![]() مجسمه حضرت مسیح برزیل ![]() ![]() ![]() ![]() مجسمه مشهوری که در برزیل در شهر Rio de Janeiro قرار دارد و بسیاری از مردم آن را در تلویزیون دیده اند در حقیقت مجسمه مسیح منجی است. این مجسمه با 125 فوت ارتفاع در سال 1926 و در ارتفاع ۷۱۰ متری نوک کوه Corcovado ساخته شده است. مجسمه مذکور حالت ایستاده عیسی مسیح را در حالیکه دستان خود را کاملاً باز کرده است نشان می دهد که این حالت نشان دهنده پذیرش همه انسانها در آغوشش است. مجسمه عیسی مسیح نشانه برزیل است که امروزه شهرتی جهانی پیدا کرده است.
توریستهایی که از برزیل دیدن می کنند حتماً به دیدن این مجسمه نیز می روند. دست چپ این مجسمه به سمت شمال شهر Rio de Janeiro و دست راست آن به سمت جنوب شهر اشاره می کند. مناظر بسیار جذابی را می توان از آنجا مشاهده کرد که نفس را در سینه تماشاچی حبس می کند. این مناظر شامل شهر Rio، خلیج، کوه Sugarloaf و ساحل رودخانه های Copacabana و Ipanema می شود. علاقمندان به فوتبال نیز می توانند منظره ای از استادیوم را مشاهده نمایند.
کولوسئوم Coliseum معروفترین آمفی تئاتر دایره وار(بیضی) عظیم تاریخی که تعداد ردیفهای صندلی آن به تعداد پنجاه هزار ودارای ۸۰ در ورودی است. واژه کلوسئوم به معنی «جایگاه بزرگ» نام دیگر آن آمفی تئاتر فلاویوسی(amphitheaterum flaviusi) است. ساخت کولوسئوم توسط Vespasian (وسپاسین)امپراطور سالهای ۶۹ تا ۷۰ روم پایه گذاری شد، پس از آن پسرش Titus (تیتوس)در سال ۸۰ بعد از میلاد آنرا بنا کرد، که نهایتا توسط Domitian (دومتین)برادر Titus که در سال ۸۱ بر وی غلبه کرد و بر جایگاه امپراطور روم نشست، کامل شد و به پایان رسید. کولوسئوم به عنوان اولین آمفی تئاتر دائمی و ماندگار ساخته شده در روم، در زمینهای باتلاقی ما بین تپههای Esquiline(اسکوئیلین) و Caelian(کائلین) واقع شده بود. در این مجموعه امپراطور روم شاهد فجیع ترین جنایات به شکل کشتار بردگان و مسیحیان بودهاست نبردهای خونین بر سر مرگ و زندگی گلادیاتورها یکی از سرگرمیهای روزانه امپراطوران و اشرافیان روم بودهاست قدمت تاریخی و شکوه و جلال این عمارت از یک سو و کارامدی آن برای اجرای نمایش و امکان کنترل جمعیت، از سوی دیگر، باعث شد این سالن یکی از بزرگترین بناهای معماری روم باستان به شمار میرفت.
پلان این مجموعه به شکل بیضی به قطرهای ۱۸۸ و ۱۵۶ متر زیر بنای آن حدود ۶ جریب میباشد ارتفاع آن تقریبا به اندازه یک ساختمان۱۵ طبقه میرسد(حدود۴۸متر) کف صحنه چوبی است و در زیر آن مجموعهای از اتاقها و گذرگاهها برای عبور حیوانات وحشی و سایر تدارکات لازم جهت راه اندازی و اجرای نمایش قرار گرفتهاست. تعداد ۸۰ دیوار به عنوان تکیه گاه برای طاقهای گنبدی شکل، گذرگاهها، پلکان و ردیفهای صندلی، روی صحنه قرار گرفتهاست. لبه بیرونی طاقهای متوالی باعث اتصال طبقات مختلف و پلکان بین آنها به یکدیگر شدهاست. نمای داخلی Coliseum از بالا سه ردیف طاقهای گنبدی شکل رو در روی ستونها و سر ستونها قرار گرفتهاند،
در ستونهای طبقه اول سبک معماری دوریک (Doric)، در طبقه دوم سبک ایونیک (Ionic)، و در طبقه سوم سبک قرنتی (Corinthian) که نزدیک به سبک کلاسیک یونان بود، به کار رفتهاست.این بنا به دلیل عبور و مرور آسان جمعیت به داخل و خارج میدان یکی از شاهکارهای مهندسی است در بالای این سه طبقه اصلی، طبقه زیرشیروانی شامل ستونهای مستطیل شکل سبک قرنتی قرار دارد، فضای بین ستونها با ۴۰ عدد پنجره کوچک مستطیل شکل پر شدهاست.
در قسمت بالا، دیوارکوبها و بندگاههایی وجود دارد که تیرکهایی را که سایه بانها به آنها آویزان است، نگه داشتهاند. در ساخت عمارت با دقت بسیاری از انواع ترکیبات ساختمانی استفاده شده، برای فونداسیون از بتون و برای ستونها و طاقها از سنگ آهک (تراورتن) استفاده شده، در ستونهای به کار رفته برای دیوار دو طبقه زیرین، از نوعی سنگ متخلخل به نام توفا (Tufa) استفاده شدهاست. برای طبقات فوقانی و اکثر طاقها از آجر بتونی استفاده شدهاست.
![]() ![]() ![]() ![]() دیوار چین دیوار چین که یکی از هفت اعجاز جهان شمرده می شود، در جهان به لحاظ زمان ساخت طولانی ترین و بزرگترین مهندسی تدافعی نظامی در قدیم است .
این دیوار در نقشه جغرافیایی چین ۷۰۰۰ کیلومتر امتداد یافته است. این اثر سال ۱۹۸۷ در "فهرست میراث جهانی " ثبت شد. تاریخ ساخت دیوار چین به قرن ۹ قبل از میلاد باز می گردد.
حکومت وقت چین برای جلوگیری از حملات ملیت های شمالی ، برجهای آتش برای خبر رسانی و یا قلعههای مرزی برای حصول اطلاعات دشمن را در ارتباط با دیوار و بر روی آن ایجاد کرد .
در دوره حکمرانی سلسلههای بهار وپاییز و کشورهای جنگجو ،میان دوک ها جنگ بر پا شد و کشورها با استفاده از کوههای مرزی به ساخت دیوار پرداختند تا سال ۲۲۱ قبل از میلاد ،امپراتور چین شی خوان پس از به وحدت رساندن چین ، دیوارهای دوک ها را به هم متصل کرد که به صورت دیوار بزرگ در مرزهای شمالی بر روی کوهها در آمد . او می خواست با این کار از حملات دشمن به مراتع شمالی جلوگیری کند.
در این زمان طول دیوار چین به ۵۰۰۰ کیلومتر می رسید. در سلسله خان پس از سلسله چین طول دیوار به ۱۰ هزار کیلومتر رسید. در تاریخ دو هزار و اندی ساله چین، حکمرانان دوران مختلف به ساخت دیوار چین پرداختند . تا اینکه طول دیوار به ۵۰ هزار کیلومتر رسید. این میزان معادل گردش به دور کره زمین است .
دیواری که اکنون مردم مشاهده می کنند ، دیوار متعلق به سلسله مینگ (سال ۱۳۶۸ – سال ۱۶۴۴ ) است از غرب به دروازه " جایو گوان " در استان گان سو چین و از شر ق به ساحل رود یالو جیان در استان لیائو نینگ در شمال شرقی چین منتهی می شود و درمیان آن ۹ استان- شهر و ناحیه خود مختار به طول ۷۳۰۰ کیلومتر وجود دارد و مردم انرا دیوار طولانی می نامند.
دیوار چین به عنوان پروژه تدافعی بر روی کوهها ساخته می شد از بیابان ها مراتع و لجنزارها عبور می کرد . کارگران طبق عوارض زمینی ،ساختار متفاوتی برای ایجاد دیوار در نظر گرفتند که درایت و عقل نیاکان چین را نشان می دهد. دیوار بر مسیر کوههای پر فراز و نشیب امتداد یافته است . در بیرون دیوار پرتگاههای بلند دیده می شود . در واقع کوه و دیوار به یکدیگر پیوند خورده اند . لذا دشمن به هیچوجه قادر به نفوذ به این دیوار نبود . دیوار چین معمولا با آجرهای بزرگ و سنگ مستطیل ساخته شده و در وسط ان خاک و خرده سنگ ریخته شده و ارتفاع ان ۱۰ متر است در پهنای دیوار برای عبور چهار اسب کافی است و در یک ردیف عرض آن ۴ -۵ متر است تا در زمان انتقال غلات و سلاحها مشکلی ایجاد نشود .
طرف درونی دیوار، نرده سنگی و در وجود دارد که به آسانی حرکت می کند . در فاصله معیینی سکوی دیواری ویا برج آتش برای خبررسانی ساخته شده است . سکوی دیواری برای ذخیره سلاحها و غلات و استراحت سربازان است و در جنگ مخفیگاه بوده است . هنگامی که دشمن دست به حمله می زد برج های آتش روشن می کردند و سراسر کشور از حمله آگاه می شدند .
اکنون مقاومت دیوار چین به عنوان یک مانع نظامی از بین رفته است. اما زیبایی معماری مخصوص آن دیدنی است . زیبایی دیوار چین پر ابهت ، و باعظمت است. از دور دیواری بلند و پر پیچ و خم بر روی کوهها همانند اژدهایی در حال حرکت به چشم می خورد و صحنهای شکوهمند ایجاد شده است . از نزدیک ، دروازههای پر ابهت ، دیوار ها ، سکوهای دیوار ی،برج های دیده بانی، برج های آتش هماهنگ با عوارض زمینی آکنده از دلربایی هنری است. دیوار چین دارای اهمیت تاریخی و فرهنگی و ارزش دیدنی است. چینی ها می گویند : " کسی که به دیوار چین صعود نکرده باشد ، قهرمان نیست ".
گردشگران چینی و خارجی از پیمودن دیوار احساس افتخار می کنند . حتی سران بسیاری کشورهای خارجی نیز فرصت دیدار از این اثر بزرگ را از دست نمی دهند .
برخی از بخش های دیوار چین بخوبی حفظ شده است از جمله دیوار "بادلینگ " در نزدیکی بیجنیگ دیوار " سی ما تای " ، دیوار " موتیان یو " ، دروازه شان حای گوان در انتهای شرقی دیوار چین است که نخستین دروازه چین نامیده می شود و دروازه "جایوگوان" در انتهای غرب در گان سو ،این بخش ها همچنین از مکان های بسیار مشهور و دیدنی دیوار است و گردشگران زیادی در تمام سال از آنها بازدید می کنند .
دیوار چین تجسم درایت و رنج و زحمت میلیونها چینی در دوره باستان چین است . این اثر پس ازهزاران سال از بین نرفته و دارای دلربایی فناناپذیر و سمبل روحیه ملیت چین است . سال ۱۹۸۷ میلادی دیوار چین به عنوان "سمبل ملیت چین در فهرست میراث جهانی ثبت شد. ![]() ![]() ![]() ![]() ماچو پیچو (به اسپانیایی: Machu Picchu)، ماچو پیچو (به اسپانیایی: Machu Picchu)، به معنی قلهٔ قدیمی، از آثار دورهٔ اینکاها میباشد که در ارتفاع ۲٬۴۳۰ متری از سطح دریا در دامنهٔ کوه در بالای درهٔ اوروباما در کشور پرو و در ۷۰ کیلومتری شمال کوسکو قرار گرفتهاست. اغلب اوقات از آن بهعنوان «شهر گمشدهٔ اینکاها» یاد میشود. ماچو پیچو احتمالأ شناخته شدهترین نماد امپراتوری اینکاها میباشد.
این شهر در حدود سال ۱۴۵۰ میلادی ساختهشده و صدها سال پیش در زمان فتح اینکاها توسط اسپانیاییها متروک شدهاست. برای قرنها فراموش شدهبود و به جز عدهای از مردم محلی کسی از آن نامی به خاطر نداشته است. این اثر در سال ۱۹۱۱ میلادی توسط هیرام بینگهام، تاریخشناس آمریکایی به جهانیان معرفیشد. پس از آن، ماچو پیچو به یکی از مناطق جذب توریست تبدیل شد و در سال ۱۹۸۱ میلادی در فهرست آثار کشور پرو و در سال ۱۹۸۳ میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. این اثر هم اکنون به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید شناخته میشود. ماچو پیچو با دیوارهای سنگی جلا دادهشده مطابق با معماری کلاسیک اینکاها ساخته شدهاست. اولین بنای این مجموعه اینتیهوآتانا (به اسپانیایی: Intihuatana)، معبد خورشید که اطاقی با ۳ پنجره و در منطقهای از ماچو پیچو که باستانشناسان آن را منطقهٔ مقدس مینامند، میباشد. در سال ۲۰۰۳ میلادی تعداد توریستهای این شهر باستانی ۴۰۰٬۰۰۰ نفر بودهاست. در سپتامبر ۲۰۰۷ میلادی، پرو و دانشگاه ییل به توافقی مبنی بر استرداد صنایع دستی برداشتهشده از ماچو پیچو در اوایل قرن بیستم میلادی توسط هیرام بینگهام دست یافتند
. تاریخچه اینتیهوآتانا (به انگلیسی: Intihuatanais )، تصور میشود یک ساعت نجومی است که توسط اینکاها طراحی و ساخته شدهاست. ماچو پیچو در حدود سال ۱۴۵۰ میلادی در ارتفاعات امپراتوری اینکاها ساخته شدهاست. این شهر در حدود ۱۰۰ سال بعد در پی پیروزی امپراتوری اسپانیا متروک شد. این دژ در ۵۰ مایلی کوسکو، پایتخت اینکاها قرار دارد و به همین دلیل هرگز مانند سایر شهرهای اینکاها پیدا و ویران نشدهاست. در طول قرنها، جنگلهای اطراف این مجموعه رشد کرده و آن را پوشانده است و به همین دلیل از نظرها پنهان ماندهاست و تنها عدهٔ معدودی از وجود آن اطلاع داشتهاند. در بیست و چهارم ژوئیهٔ سال ۱۹۱۱ میلادی، ماچو پیچو بهوسیلهٔ هیرام بینگهام، تاریخشناس آمریکایی در یک سخنرانی در دانشگاه ییل به دنیای غرب معرفی شد. او بهوسیلهٔ راهنمایی محلیانی که گهگاه به سایت مراجعه میکردند به آنجا هدایت شد. بینگهام مطالعات باستانشناسی را انجام داد و تحقیقاتش را دربارهٔ آن محل کامل کرد و آن را «شهر گمشدهٔ اینکاها» که نام اولین کتابش نیز بود، نامید. او هرگز اعتباری برای کسانی که او را به آن محل راهنمایی کردنند قائل نشد و آن را یک شایعهٔ محلی نامید. بینگهام در حال جستجو برای یافتن شهر ویکتوس، آخرین پناهگاه و موضع ایستادگی اینکاها در دوران تسلط اسپانیا بر پرو بود. در سال ۱۹۱۱ میلادی، بعد از سالها کاوش و سفر در حوالی منطقه، او توسط کواِنچوآنز (به اسپانیایی: Quechuans) که در ماچو پیچو و در زیرساختهای اصلی شهر زندگی میکرد به دژ هدایت شد. او چندین سفر دیگر انجام داد و حفاریهایی را نیز در سایت در حوالی سال ۱۹۱۵ میلادی هدایت کرد. او کتابها و مقالاتی دربارهٔ کشف ماچو پیچو نوشت. سیمون ویسبارد، کاوشگر قدیمی کوسکو، مدعی میباشد که انریک پالما، گابینو سانچز و آگوستین لیزاراگا که اسمامیشان بر روی یکی از صخرهها در آنجا در تاریخ ۱۴ ژوئیه سال ۱۹۰۱ میلادی حک شدهاست قبل از بینگهام آنجا را کشف کردهبودند. همچنین، در سال ۱۹۰۴ میلادی یک مهندس به نام فرانکلین ظاهراً اشارهای به خرابهها از فاصلهٔ دور داشتهاست. بنا بر ادعای خانوادهٔ پِین، او به توماس پِین، مبلغ مذهبی که در آن مکان زندگی میکرده است، دربارهٔ این محل گفته است. در سال ۱۹۰۶ میلادی، پین و مبلغی دیگر به نام استوارت ای مک نارین (۱۸۶۷ تا ۱۹۶۵ میلادی) ظاهراً به محل خرابهها صعود کردهاند. در سال ۱۹۱۳، این مکان بعد از اینکه انجمن جغرافیای ملی (به انگلیسی: National Geographic Society ) بحثهای ماه آوریل را بطور کامل به آن اختصاص داد شهرت بسیاری پیدا کرد. در سال ۱۹۸۱ میلادی منطقهای به وسعت ۳۲۵.۹۲ کیلومتر مربع که ماچو پیچو را احاطه کردهبود جزء میراث تاریخی پرو به ثبت رسید. این منطقه تنها به این خرابهها محدود نمیشد بلکه شامل مناظر طبیعی منطقهای نیز میشود. ماچو پیچو بهعنوان میراث جهانی یونسکو در سال ۱۹۸۳ میلادی به ثبت رسید. و این منطقه «یک شاهکار خالص معماری و نشانهای منحصر به فرد از تمدن اینکاها» نامیده شد. این اثر هم اکنون به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید شناخته میشود. منطقهٔ جغرافیایی
ماچو پیچو در ۷۰ کیلومتری شمال غربی کوسکو، در بالاترین نقطهٔ کوه ماچو پیچو، ۲٬۳۵۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شدهاست. این اثر از مهمترین آثار باستانشناسی در آمریکای جنوبی و پربینندهترین جاذبهٔ توریستی کشور پرو میباشد. از سمت بالا، در صخرهٔ ماچو پیچو، یک صفحهٔ سنگی عمودی ۶۰۰ متری قرار دارد که در انتها به رودخانهٔ اوروباما میرسد. مکان این شهر جزء اسرار نظامی بودهاست.
توریسم ماچو پیچو که جزء میراث ثبت شدهٔ یونسکو میباشد بهعنوان پر بازدیدترین مکان توریستی کشور پرو و مهمترین منبع درآمد، بطور پیوسته در معرض خطرهای اقتصادی و تجاری قراردارد. در اواخر ۱۹۹۰ میلادی، دولت پرو اجازهٔ ساخت ماشین کابلی و یک هتل لوکس همراه با رستوران و مجموعهٔ توریستی را در خرابههای سایت صادرکرد. این تصمیم با مخالفت دانشمندان و عموم مردم پرو روبرو شد. آنها معتقد بودند که تعداد زیاد توریست در سایت امکان اعمال خطر را بر آن افزایش میدهد. توریستهای ماچو پیچو همه ساله در حال افزایش میباشد و در سال ۲۰۰۳ میلادی معادل ۴۰۰٬۰۰۰ نفر بودهاست. [۱] به این منظور، اعتراضهای شدیدی برای ساختن پل جدید در این سایت صورت گرفته است و یونسکو این سایت را در لیست آثار در معرض خطر قرار دادهاست.
در هنگام استفاده از این سایت صدماتی به آن وارد شدهاست. در سپتامبر سال ۲۰۰۰ میلادی، ساعت آفتابی اینتیهوآتانا به علت سقوط یک جرثقیل ۴۵۰ کیلوگرمی به شدت صدمه دید. این جرثقیل توسط یک شرکت تبلیغاتی که آگهی برای یک مدل آبجو میساخت استفاده میشد. ![]() ![]() ![]() پترا به عربی ( البتراء ) شهری تاریخی در کشور پادشاهی اردن این شهر باستانی در ۲۶۲ کیلومتری جنوب شهر عمّان پایتخت اردن ودر غرب راه اصلی بین شهر عمّان وشهر عقبه واقع شدهاست. شهری است به کمال که همهٔ آن در کوه و در تخته سنگهایی به رنگ گل سرخ یا رنگ صورتی تراشیده شدهاست. از اینجاست که نام این شهر زیبا پترا نهاده شدهاست. کلمه (پترا) به زبان یونانی به معنی (صخره) است وچون این شهر باستانی تماماً در سنگ (صخره) کنده شدهاست آنرا پترا نامیدهاند. همچنین این شهر تاریخی وزیبا را به خاطر گل سرخ گون بودنش بنام ( المدینة الوردیة ) نیز نامیده شدهاست، در سال ۱۹۷۸ میلادی کتابی در این مورد نوشته شدهاست که از تاریخ بنای این شهر باستانی سخن میگوید ، مؤلف نام کتاب را (الأسرار المَدینَة الوَردِیَة) نامگذاری نمودهاست. نام قدیم این شهر سلع بود، یعنی (صخره) رومیان نامش را به زبان خودشان ترجمه نمودهاند. ، درقرن اول قبل از میلاد ودر عهد شاه غسانی حارث سوم درخشید.
حدود کشور نَبَطیها حدود کشور نَبَطیها از ساحل شهر عسقلان در غرب فلسطین و در امتداد صحرای شام در سمت مشرق ادامه مییافت. شهر پترا حلقهٔ اتصال بین تمدن سرزمین میانرودان (یا بینالنهرین) و سرزمین شام و شبهجزیره عربستان و مصر بودهاست. این شهر که پایتخت کشور نَبَطیها بود توانستهبود کنترل و زمام راههای تجارتی مناطق اطراف خود بدست گیرد، کاروانهای تجارتی از جنوب شبهجزیره عربستان و غزه و عسقلان و صور و دمشق از راه پترا پایتخت کشور نَبَطیها میگذشتهاند و این شهر از رونق خاصی برخوردار بودهاند. پایان حکومت نَبَطیها و خرابی پایتخت شهر پترا بدست رومیان در سال ۱۰۵ میلادی بودهاست، قشون رومیان در سال ۱۰۵ میلادی سرزمین نَبَطیها را محاصره میکنند وآب را به روی ساکنان شهر میبندند و سرانجام بعد از مدتی آن شهر را اشغال میکنند و به حکومت نَبَطیها خاتمه میدهند. در سال ۶۳۶ میلادی عربها توانستند شهر پترا را از نفود رومیها برهانند. ساکنان پترا پس از آن به کشاورزی اشتغال ورزیدند. اما زلزلهای که درسالهای ۷۴۶ و ۷۴۸ به این شهر وارد آمد، ساکنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف کوچ کنند. آثار این شهر باستانی همچون دُّری در کوه میدرخشد و یادگاری از دوران نَبَطیها بجا ماندهاست که بسیار تماشایی است.
![]() ![]() ![]() تاجمحل (به هندی: तIज महल، به اردو: تاج محال) آرامگاه زیبا و باشکوهی است که در نزدیکی شهر اگرا و در ۲۰۰ کیلومتری جنوب دهلی نو پایتخت هند واقع شدهاست. این بنا به دستور شاه جهان، امپراتور گورکانی هند به منظور یادبود از همسر ایرانی محبوبش ممتاز محل که در سال ۱۶۳۱ (میلادی) بههنگام وضع حمل فوت کرد بنا شدهاست. شاه تصمیم گرفت پس از مرگ همسرش با ساخت بنایی زیبا، مجلل و عظیم، همسرش را جاودانه کند. از اینرو آرامگاهی زیبا بر روی قبر او بنا نهاد.
همانطور که مشخص است، نام این بنای زیبا ایرانی میباشد. این ساختمان بر پایه مخلوطی از معماری ایرانی، هندی و اسلامی تأسیس شدهاست و در ساخت آن ۲۰،۰۰۰ هنرمند و معمار از نقاط مختلف آسیا بهخصوص ایران، شبه قاره هند، آسیای میانه و آناتولی شرکت داشتهاند. آغاز ساخت تاجمحل سال ۱۶۳۲م (۱۰۴۲ ش) بود و در سال ۱۶۴۷م (۱۰۵۷ ش) تکمیل شد. احمد معماری لاهوری و برادرش استاد حمید لاهوری (سده یازدهم هجری) سرمعماران ایرانی سازنده تاج محل در هندوستان بودهاند. در برخی متون نیز از عیسی خان شیرازی و امانت خان شیرازی طغرانویس، که هر دو ایرانی بودهاند نام برده شدهاست، که گویا خطاطیهای روی در و دیوارهای تاج محل به امانت خان واگذار شدهبودهاست. نماد وفا و عشق ابدی
تاج محل بنایی مُجَلَّل و رمز عشق ابدیست که سه قرن و نیم از بنای آن میگذرد. اخلاص به عشقی رومانسی، از دوران بسیار دور همچون: «لیلی و مجنون»، «رومئو و ژولیت» و یا «بختالنصر» که باغهای معلق بابل را به نشان وفاداری برای همسرش ساخت که یکی از عجایب هفتگانه دنیاست، تاج محل نیز یکی از عجایب هفتگانه جدید دنیاست، تاج محل آرامگاه «ارجمند بانو بیگم» ملقب به ممتازمحل همسر محبوب «شاهجهان» پنجمین پادشاه گورکانی بود که در هند به پادشاهی رسید. این بنا به دستور شاهجهان برای نشان دادن عمق علاقه و عشق خود به ممتاز محل ساختهاست. داستان بنای این مجموعه عمارات مجلل که در وسط آن گنبد تاج محل چون نگینی می درخشد، بر ارزش تاریخی این شاهکار هنری افزوده است. تاج محل، در واقع، باشکوه ترین هدیه یک شاه به همسر از دست رفته اش است و پایههای آن بر عشق وافر شاه جهان گورکانی به ممتاز محل ایرانی تبار استوار است. شاید اگر در سال ١٦٠٧ میلادی شاهزاده خرم، که بعدا با نام شاه جهان شناخته شد، ارجمند بانو بیگم را، که بعدا به ممتاز محل ملقب شد، نمی دید، امروز از تاج محل خبری نبود.
ارجمند بانو دختر یکی از اشراف ایرانی با نام عبدالحسن آصف خان و متولد شهر آگرای هند بود. نور جهان، عمه ارجمند بانو همسر محبوب جهانگیر، پدر شهزاده خرم و شاه گورکانی وقت بود که در سیاست و دولتداری هم نقش بارزی داشت. شاهزاده خرم که در آتش عشق ارجمند بانو می سوخت، بنا به ضوابط سلطنتی با دو زن دیگر ازدواج کرد که اولی از بستگان دربار صفوی ایران بود. خرم پس از پنج سال انتظار به وصلت ارجمند بانو رسید. او پس از مراسم عروسی اعلام کرد که عروس تازه از سایر زنان دربار برتر و "ممتاز محل" است. ازآن به بعد ارجمند بانو با همین نام و پسوند "بیگم" خطاب میشد. به نوشته یک تاریخ نگار دربار گورکانی هند که با نام "قزوینی" از او یاد میشود، پیوند شاهزاده با دو همسر دیگرش تنها حکم زناشویی معمولی را داشت و "خرم" هیچ زن دیگری را شایسته محبت و شیفتگی ای که نثار ممتاز محل میکرد، نمى دانست. سال ١٦٢٨ شاهزاده خرم بر تخت طاووس هند نشست و به "شاه جهان" ملقب شد. ممتاز محل نمى خواست به مانند عمه قدرتمندش در امور اداری و سیاسی دستی داشته باشد. در عوض فهرست نام های زنان بیوه و کودکان یتیم را ترتیب میداد و از شوهرش می خواست که به نیازهای آنها رسیدگی کند و برای خانوادههای بینوا نفقه تعیین میکرد. او نیز مانند شاه جهان به هنر معماری علاقه داشت و در ساماندهی یک باغ کرانه رود یامونا در شهر آگرا، جایی که سرانجام محل آخرت او شد، نقش داشت. درگذشت ممتاز محل و وصیت او
ممتاز محل همسر دوم شاهجهان در ۱۷ جون ۱۶۳۱ میلادی در هنگام تولد فرزند چهاردهمش جان باخت. شاه جهان و ممتازمحل در سال ۱۶۱۲ ازدواج کردند و ۱۸ سال با یکدیگر زندگی کردند و ثمره این ازدواج ۱۴ فرزند بود که هفت تن زنده ماندند و بزرگ شدند. در یکی از حملههای جنگی ممتاز محل همراه شاهجهان بود. او باردار و در ماهای آخر بارداری بود و در اثر وضع حمل جان باخت، این نوزاد چهاردهمین فرزندی بود که از ممتاز محل زائیده و دختر بود که نامش را گوهرهبیگم گذاشتند. هنگام وفات «ممتاز محل» ۳۹ سال بیش نداشت او از شوهرش درخواست کرد که پس از وی زنی نگیرد و برای او مقبرهای بسازد که بدان نام وی جاوید بماند.
مرگ ناگهانی «ممتاز محل» پادشاه را دچار غم و اندوه ساخت. شاه داغدیده پس از تفکر و تدبر تصمیم گرفت بنائی بر مزار محبوبش بسازد تا شاهدی بر عشقش باشد، از اینرو طراحان، مهندسان و استادکاران را از گوشه و کنار دنیا گرد آورد تا آرامگاهی را بسازند که آخرین دستاورد معماری گورکانی گردد. به نوشته تاریخ نگاران، شاه جهان در پی درگذشت محبوب ترین همراه زندگی اش خلعت شاهانه اش را به عبای سفید عوض کرد و یک سال سوگوار بود. شاهی که قبلا برای توسعه دامنه سلطنتش خون فراوانی ریخته بود، گوشه نشین شد و برای مدتی دخترش جهان آرا به امور دولتداری پرداخت. روایت حاکی است ک موهای سیاه شاه جهان طی یکی دو ماه سوگواری سفید شد. شاه جهان، تا از چنگ رخوت رها شد، در اجرای وصیت ممتاز محل بهترین معماران و خوشنویسان را از سراسر هند و بیرون از آن فرا خواند تا بنای یادبود محبوب ازدست رفته اش را در شهر آگرا، پایتخت امپراتوری گورکانی، بسازند. تاریخ نگاران آن دوران، از این بنای یادبود با نام "روضه ممتاز محل" یاد کرده اند و برخی بر این نظراند که "تاج محل" مخفف "ممتاز محل" است. "پیتر ماندی"، جهانگرد اروپایی سده ١٧ میلادی نیز در نوشتههایش از "تاجِ محل، ملکه دربار گورکانی" نام میبرد. خود شاه جهان هم که سال ها بعد، به دست پسرش اورنگزیب شکست خورد و مدتی در زندان لعل قلعه به سر برد، پس از درگذشت کنار ممتاز محل زیر گنبد تاج محل به خاک سپرده شد. معماری باغ و ساختمان تاج محل
شاهجهان جایگاهی را در کنار «رود جمنا» برای این بنای بزرگ برگزید. تاج محل مقبرهای است با ۵۸ متر بلندی، ۵۶ متر پهنا که در نزدیکی اگرا در ایالت اوتار پرادش هندوستان بر روی یک تخته عظیم ۱۰۰ متر × ۱۰۰ متر مرمرین ساخته شدهاست. این بنای بزرگ، در یک باغ پهناور ۱۸ هکتاری قرار دارد، که در مرکز این یک باغ نهر آب طولانی وجود دارد و به شیوه چهارباغهای ایرانی ساخته شدهاست. شاهجهان قصد داشت برای خود نیز آرامگاهی در کران دیگر «رود جمنا» و برابر آن بسازد و این دو بنا را با پلی به یکدیگر متصل سازد بهنشانه آنکه پیوند او و همسرش از جریان زمان هم در میگذرد. قرار بود که بر خلاف نمای تاج محل که از مرمر سفید است، آرامگاه شاه از مرمر سیاه باشد. اما سرنوشت بر این شد که آرامگاه دوم هرگز برپا نشود و شاه در کنار همسرش آرام گیرد. تاج محل از سال ۱۹۸۳ جزو میراث جهانی یونسکو درآمده و در نظر سنجی بزرگ جهانی در سال ۲۰۰۷ میلادی که در ۸ ژوئیه همان سال نتیجه آن اعلام گردید این بنا در شمار یکی از عجایب هفتگانه جهان در دوران حاضر شناخته شد. در دو طرف بنای اصلی دو بنای کوچکتر و قرینه بهچشم میخورد که در سمت غرب یک مسجد سهگنبدی وجود دارد که از ماسهسنگ (قهوهای مایل به قرمز) ساخته شده و در شرق بنایی است که زمانی به مثابه مهمانسرا به کار میرفتهاست. گیوین هامبلی، نویسنده کتاب "شهرهای هندوستان گورکانی"، مینویسد که ریشههای ایرانی تاج محل، نخستین و پایدار ترین برداشتی خواهد بود که یک دانش پژوه رشته معماری اسلامی با دیدن این بنای یادبود حاصل میکند. به نظر او، تاج محل یک نمونه از معماری صفوی است و در واقع، نمایانگر حد اعلای نبوغ ایرانی در هنر معماری در خاک هند است. هامبلی با استناد به سخنان هرمان گوتز، کارشناس تاریخ هنر، می افزاید: "تاج محل از بهترین نمونههای معماری است که با ذوق و سلیقه صفوی انجام شده است ... در تاج محل موارد معدود انحراف از ارتدکسی هنری صفوی را میتوان مشاهده کرد که شامل "چتری های راجپوتِ" پیرامون گنبد و تفاوت هایی در تناسب میان گنبد و پایه آن میشود. گلدستهها هم که احتمالا با الهام از آرامگاه "محمود خلجی" در "ماندو" ساخته شده اند، اندکی متفاوت اند. از غرایب روزگار است که که یکی از "عجایب جهان" که کمترین ارتباط را با هنر گورکانی (مغولی) دارد، به نمونه کلاسیک و نماد تمدن گورکانی تبدیل شده است."
معمار و طراح تاج محل
در متون تاریخی به نام معمار این مجموعه اشاره نشدهاست اما در برخی از متنهای متأخر، به شخصی به نام استاد احمد لاهوری اشاره شدهاست. بنا به یک دستنویس بازمانده از سده ١٧ میلادی، سرمعمار تاج محل و لعل قلعه (قلعه سرخ) دهلی همین استاد احمد لاهوری بوده است. علاوه بر این، در برخی از متون از شخصی به نام استاد عیسی نام برده شده که بعضی او را اهل شیراز و عدهای وی را اهل استانبول دانستهاند. برخی از پژوهشگران نیز به یک نسخه خطی اشاره کردهاند که در آن به «استاد عیسی شیرازی نقشه نویس» و « امانت خان شیرازی طغرانویس» اشاره شدهاست.جدای افراد نامبرده از فردی به نام جرونیمو ورونئو اهل ونیز هم نامبرده شده است. عبدالحق شیرازی که سال ١٦٠٩ از شیراز به هند مهاجرت کرد و به خاطر استعداد فوق العادهاش در هنر خوش نویسی از سوی شاه جهان به "امانت خان" ملقب شد. به احتمال قریب به یقین، تمام خطاطیهای روی در و دیوارهای تاج محل به امانت خان واگذار شده بود، چون تنها نام اوست که به شکل "امانت خان الشیرازی" زیر یکی از خطاطی ها در ایوان جنوبی تاج محل حک شده است. امضای او حاکی از مقام بلند امانت خان در دربار گورکانیان نیز هست. آنچه مسلم است خط ثلث کتیبههای تاج محل که به رنگ مشکی بر زمینه مرمر سفید نشسته اثر امانت خان شیرازی است. وجود یک معمار لاهوری در طراحی تاج محل به معنی فقدان یک یا چند معمار ایرانی نیست. زیرا میتوان اظهار داشت که طراحی و ساخت این مجموعه عظیم و با شکوه، تنها توسط یک معمار صورت نپذیرفتهاست و به احتمال زیاد چند نفر معمار و عده کثیری هنرمند در این کار مشارکت داشتهاند. به گفته تاریخدان آمریکایی "میلو بیچ"، در این مورد میتوان تنها گمانه زنی کرد که معمار اصلی تاج محل چه کسی بوده، اما این نکته روشن است که خود شاه جهان به هنر معماری علاقه داشت ولابد در طراحی تاج محل نیز دستکم نقش یک رایزن را داشته است. گفته میشود برای ساخت این بنا بیست هزار کارگر، استادکار، معمار، سنگتراش، نقاش، فلزکار و جواهرتراش بهمدت بیست و دو سال کار کردهاند. ![]() ![]() ![]() ![]()
عجایب هفتگانه جدید جهان شنبه شب 7 ژوییه در یک مراسم رسمی در استادیوم لوز شهر لیسبون ، پایتخت پرتغال و با حضور چهره های مشهور جهانی معرفی شدند. به گزارش خبرگزاری فرانسه ، در خاتمه یک رای گیری که توسط یک بنیاد سوئیسی برگزار شد و در جریان آن نزدیک به 100 میلیون نفر از طریق اینترنت یا تلفن به فهرستی شامل 20 نامزد نهایی کسب عنوان عجایب هفتگانه جدید جهان رای دادند ، برگزارکنندگان این رای گیری شنبه شب فهرست نهایی عجایب هفتگانه جدید جهان را در لیسبون معرفی کردند. دیوار بزرگ چین ، آرامگاه تاج محل (هند) ، شهر باستانی پترا (اردن) ، مجسمه حضرت مسیح ریودوژانیرو (برزیل) ، ویرانه های ماچو پیکچو متعلق به تمدن اینکا (پرو) ، هرم و بقایای شهر چیچن ایتزا متعلق به تمدن مایا (مکزیک) و کولوسئو رم (ایتالیا) به عنوان عجایب هفتگانه جدید جهان انتخاب شدند. البته اهرام ثلاثه مصر آخرین بازمانده عجایب هفتگانه قدیم جهان کماکان مقام خود را حفظ کرده است. رای گیری برای انتخاب عجایب هفتگانه جدید جهان بسیار جدل برانگیز بود ، زیرا هر فردی هر اندازه که مایل بود می توانست به مکان مورد نظر خود رای دهد. به طوری که براساس آمار حدود 2 میلیون اردنی از مجموع جمعیت 6 میلیونی این کشور به شهر باستانی پترا رای داده اند. از سوی دیگر سازمان یونسکو از این طرح استقبال نکرد و آن را تنها امری مربوط به افرادی که در رای گیری شرکت کردند، دانسته است. عجایب هفتگانه قدیم جهان عبارتند از ، اهرام ثلاثه مصر، باغ های معلق بابل ، مجسمه زئوس کوه المپ ،معبد آرتمیس ، معبد هالیکارناس ، مجسمه هرکول جزیره رودس و فار اسکندریه که از میان آنها تنها اهرام ثلاثه مصر تا روزگار ما باقی مانده است.
دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 15:18 :: نويسنده : امیر حسین
![]() ![]() |